«٢٥٧»اَللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ
خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است،آنها را از تاریکىها(ى گوناگون)بیرون و بهسوى نور مىبرد.لکن سرپرستان کفّار،طاغوتها هستند که آنان را از نور به تاریکىها سوق مىدهند،آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
نکتهها:
در آیه قبل خواندیم که او مالک همه چیز است؛ «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ.» و در این آیه مىخوانیم:نسبت او به مؤمنان،نسبت خاصّ و ولایى است. «وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا»
گوشهاى از سیماى کسانى که ولایت خدا را پذیرفتهاند:
*آنکه ولایت خدا را پذیرفت،کارهایش رنگ خدایى پیدا مىکند. «صِبْغَةَ اللّهِ» ١
*براى خود رهبرى الهى برمىگزیند. «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً» ٢
*راهش روشن،آیندهاش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ» ٣، «إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» ٤، «لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» ٥
*در جنگها و سختىها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرتهاى غیر خدایى نمىهراسد.
«فَزادَهُمْ إِیماناً» ٦
*از مرگ نمىترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهى را سعادت مىداند.امام حسین علیه السلام فرمود:«انّى لا ارى الموت الّا السعادة». ٧
*تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست،چون مىداند او زیر نظر خداوند است.«ان اَللّهَ مَعَنا» ١
*از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست،چون مال خود را به ولى خود مىسپارد. «یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً» ٢
*تبلیغات منفى در او بىاثر است،چون دل به وعدههاى حتمى الهى داده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» ٣
*غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است.امام على علیه السلام فرمود:«عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعینهم.». ٤
*از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمىشود،چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مىاندیشد.و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مىکند که خداوند معیّن کرده است. «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ» ٥
پیامها:
١-مؤمنان،یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوتها باشند و پذیرش یک سرپرست آسانتر است. ٦درباره مؤمنان مىفرماید: «اَللّهُ وَلِیُّ» امّا دربارهى کفّار مىفرماید: «أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
٢-آیه قبل فرمود: «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» این آیه نمونهاى از رشد و غىّ را بیان مىکند که ولایت خداوند،رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اَللّهُ وَلِیُّ.
أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
٣-راه حقّ یکى است،ولى راههاى انحرافى متعدّد.قرآن درباره راه حقّ کلمهى نور را به کار مىبرد،ولى از راههاى انحرافى و کج،به ظلمات و تاریکىها تعبیر مىکند.«النور،الظلمات» ٤-راه حقّ،نور است و در نور امکان حرکت،رشد،امید و آرامش وجود دارد.
«اَلنُّورِ»
٥-مؤمن در بن بست قرار نمىگیرد. «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ»
٦-طاغوتها در فضاى کفر و شرک قدرت مانور دارند. «اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
٧- هرکس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواهناخواه طاغوتها بر او ولایت مىیابند. «اَللّهُ وَلِیُّ. أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
٨-هر ولایتى غیر از ولایت الهى،ولایت طاغوتى است. «اَللّهُ وَلِیُّ. أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
٩-توجّه به عاقبت طاغوتپذیرى،انسان را به حقّپذیرى سوق مىدهد. «أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ»
درباره این سایت