#حدیث_مهدوی
 

امام رضا(ع)

«دعبل خزاعی، هنگامی که به خدمت امام رضا علیه‌السلام رسید و قصیده ی معروفش: «مدارس آیات خلت من تلاوة» را خواند، تا به این بیت رسید:خروج امام لا محالة خارج  یقوم علی اسم الله و البرکات یمیز فینا کل حق و باطل  و یجزی علی النعماء و النقمات - ظهور امامی که به ناگزیر خروج خواهد کرد، به نام خدا قیام می کند و برکت‌های حق تعالی را به همراه می آورد.- در میان ما حق را از باطل جدا می سازد. و در برابر نیکی ها و زشتی ها پاداش و کیفر دهد.هنگامی که دعبل به این دو بیت رسید، امام رضا علیه‌السلام به شدت گریست، و آنگاه سر مبارکش را بلند کرد و خطاب به دعبل فرمود:- «یا خزعی! نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین، فهل تدری من هذا الامام و متی یقوم؟».- «ای دعبل! روح القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری ساخته است. آیا می دانی که آن امام کیست؟ و چه زمانی قیام می کند؟»دعبل عرض کرد: نه، سرورم. فقط شنیده ام که امامی از شما خروج می کند و زمین را از تباهی ها پاک می سازد، و آن را پر از عدل و داد می نماید، آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد. امام رضا علیه‌السلام فرمود:- «یا دعبل! الامام بعدی: محمد ابنی، و بعد محمد: ابنه علی، و بعد علی: ابنه الحسن، و بعد الحسن: ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم، حتی یخرج فیملأها عدلا کما ملئت جورا».-«ای دعبل! امام بعد از من: پسرم محمد است، و بعد از محمد، پسرش علی است، بعد از علی، پسرش حسن و بعد از حسن، پسرش حجت است که «قائم» است (سلام الله علیهم) و در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش از او فرمان برند. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی گرداند که او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد نماید، آن چنان که از بی عدالتی پر شده باشد».سپس فرمود:-«اما اینکه کی خارج می شود؟ آن مربوط به وقت است، که پدرم، از پدرش، از پدران بزرگوارش، از امیرمومنان (علیه‌السلام) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده اند که به آن حضرت گفته شد: قائم نسل تو کی خارج می شود؟ فرمود: مَثل او همانند مَثل قیامت است، جز خدا کسی از وقت آن آگاه نیست، در آسمان‌ها و زمین بسی گران است، جز به صورت ناگهانی خارج نمی شود».

کفایة الاثر/ ص272 و بحارالانوار/ ج51/ ص154 و کمال الدین/ ص372 و اثباة الهداة/ ج3/ ص457نگارنده گوید: این همان قصیده است که دعبل آن را با بیت زیر ختم کرده بود:وقبر ببغداد لنفس زکیة  تضمنه الرحمن فی الغرفات چون به این بیت رسید، امام رضا علیه‌السلام به او فرمود: آیا دو بیت دیگر به این قصیده ی تو بیفزایم؟ تا قصیده ات کامل شود؟ عرضه داشت: چه افتخاری بالاتر از آن، بفرمائید. امام علیه‌السلام فرمود:وقبر بطوس یالها من مصیبته  الحت علی الاحشاء بافرات الی ال حتی یبعث الله قائما  یفرج عنا الهم و الکربات قبری در طوس است، چه عجب مصیبتی است، مصیبت آن با ناله‌های دردناک، آتش حسرت را تا روز قیامت در درون می‌‌افروزد تا اینکه خداوند قائمی را برانگیزد و اندوه و سختی‌‌ها را از ما برطرف سازد.دعبل گفت: ای فرزند پیامبر! من در طوس چنین قبری را سراغ ندارم. آن، قبر چه کسی است؟ فرمود: آن قبر من است. چیزی نمی‌گذرد که طوس محل آمد و شد شیعیان و زائران من می شود، آگاه باش که هر کس مرا در آن دیار غربت زیارت کند، در روز قیامت با من و در کنار من خواهد بود و گناهانش آمرزیده خواهد شد». کمال الدین صدوق/ ص373


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانش ریاضیات مجله فرهنگی ترجمه و تولید محتوا کنسول قدیمی انجمن بین المللی ترنم صلح مطالعات روسیه تربیت کودکان فروشگاه کولرگازی جی پلاس شهرآهن